[ و به عمار پسر یاسر فرمود ، چون گفتگوى او را با مغیره پسر شعبه شنود . ] عمار او را واگذار ، چه او چیزى از دین بر نگرفته جز آنچه آدمى را به دنیا نزدیک کردن تواند ، و به عمد خود را به شبهه‏ها در افکنده تا آن را عذرخواه خطاهاى خود گرداند . [نهج البلاغه]

به نام خدایی که همین نزدیکیست

ببخشید مرا

 

این غزلها همه مستند ببخشید مرا

 

همگی باده پرستند ببخشید مرا

 

اگراین گونه پریشان زده بی تابند

 

بال پرسوخته هستند ببخشید مرا

 

این غزلها که پر از عشق و جنونند همه

 

حرمت عقل شکستند ببخشید مرا

 

پیش از آنی که بیایی همه عاقل بودنند

 

لحظه ای با تو نشستند ببخشید مرا

 

گرچه مهتاب!غزلها همه مجنون زده اند

 

زاد? چشم تو هستند ببخشید مرا

 

 




سعید ::: شنبه 87/5/19::: ساعت 11:19 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :1383
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<